متل برد و گردو

یه بردی بید یه گردو.

برد زید سر گردونه اشکند. گردو نهاد وا گریوه و رهد تی داس و گد: دا برد زید سرمه اشکناد.

داس رهد تی گردو و گد: گردو، سی چه زیدی سر کرمه اشکنادی ؟ برد گد: سی چه علف پام سوز کرد؟ دا گردو رهد تی علف گد: علف سی چه پا برد سوزکردی ؟ علف گد: سی چه میش نوکمه کند و خرد ؟ رهد تی میش و گد: سی چه نوک علفه کندی ؟ میش گد: سی چه گرگ دنبمه کند ؟ به گرگ گد: سی چه دنبه میشنه کندی؟ گرگ گد: سی چه سَی ِ دالو بُم پاس کرد؟ به سی دالو گد: سی چه به گرگ پاس کردی؟ سَی گد: سی چه دالو نون بم نداد ؟ به دالو گد: سی چه به سَی نون ندادی ؟ دالو گد: سی چه مُشک همبون آردمه دِرد ؟ دا گردو به مُشک گد: سی چه همبون آرد دالونه دردی؟ مشک گد: دردمس که دردمس – ز قهر دالو خردمس .

محمد الیاسی سه‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 01:29 ب.ظ